ازربايجان غرور ايراني
ازربايجان
                    سيماي يهود در قرآن

قوم يهود از دشمنان ديرينه اسلام به شمار مي‌رود و با رسول گرامي اسلام به جنگ برخاستند و با مشركان و كفار قريش دست به توطئه‌هاي مختلفي زدند. اكنون نيز كه قرنها از رسالت پيامبر خاتم مي‌گذرد، اسرائيل يكي از دشمنان سر سخت دنياي اسلام است. صهيونيسم كه همان يهوديان افراطي هستند، اكنون كشور فلسطين را اشغال كرده‌اند و با كمك قدرتهاي بزرگ و از جمله آمريكا با مسلمانان به جنگ برخاسته‌اند و روز قدس در واقع يادآور دشمني ديرينه يهود با اسلام و مسلمانان است. در اين مقاله ويژگيهاي يهود را از منظر قرآن ذكر كرده‌ايم. در يك نگاه كلي ايات مربوط به يهود را مي‌توان به دو گروه تقسيم نمود: الف) عقايد و باورهاي يهود؛ ب) كارشكنيها و فعاليتهاي تخريبي عليه مسلمانان.

الف) عقايد و باورهاي يهود

1. دشمني با مؤمنين:

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيهُودَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا؛مائده/82

به طور مسلّم ( اي پيامبر ) دشمن‌ترين مردم نسبت به مؤمنان را، يهود و مشركان خواهي يافت.

2. اذيت و آزار مؤمنين:

لَتُبْلَوُنَّ في أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا أَذًي كَثيرًا وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ اْلأُمُور؛ِ آل عمران/186

به يقين (همه شما) در اموال و جانهاي خود، آزمايش مي‌شويد و از كساني (يهوديان) كه پيش از شما به آنها كتاب (آسماني) داده شده است و (همچنين) از مشركان، سخنان آزار دهنده فراوان خواهيد شنيد و اگر استقامت كنيد و تقوا پيشه سازيد (شايسته‌تر است؛ زيرا) اين از كارهاي مهم و قابل اطمينان است.

3. عقيده يهود در مورد خودشان:

.



گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر     بؤلوم لر:
Quantcast

١- نادرشاه افشار بنيانگذار دولت تركي-آزربايجاني افشار٬ از معدود حكمرانان داراي خودآگاهي و شعور ملي ترك در تاريخ ايران است و از اين منظر شايد تنها با شاه اسماعيل صفوي٬ جهانشاه قاراقويونلو٬ اوزون حسن آغ قويونلو٬ آغا محمدخان قاجار و…. قابل مقايسه باشد. از اقدامات شخص نادرشاه افشار٬ تدابير مختلفي است كه وي براي حفظ و ارتقاء موقعيت رسميت و دولتي بودن زبان تركي٬ كاربرد در عرصه ديپلماسي و تثبيت آن به عنوان زباني نوشتاري انجام داده است. دوره حاكميت وي همچنان دوره تاثير گسترده زبان تركي بر فارسي و نفوذ و ورود اصطلاحات و واژگان تركي در زبان فارسي است. دولت تركي-آزربايجاني افشاري جايگاهي ممتاز در تاريخ زبان و فرهنگ و تاريخ سياسي-نظامي ترك دارد.

٢- نادرشاه افشار اين آخرين جهانگير ترك٬ علاه بر جهات فوق٬ به لحاظ فرهنگ و تاريخ تركي-آزربايجاني٬ ايران و جهان اسلام از جهات بسيار ديگري نيز داراي اهميت است٬ جنبه هايي كه در تاريخنگاري رسمي معمولا بدانها چندان اشاره اي نميشود. از جمله:....

 نوشته شده در به وسيله‌ي GünTürk


آرديني اوخو
گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر     بؤلوم لر:
 

 

اصلي- كرم

ايران مركزينده ياشايان تورك ديللي ائل لرين ديليندن

تهيه وتنظيم.سعيد مرامي

.طرفيندن ياخالانيب و ايل بويو زندانلارين قاباغيندا بالالارينين حسرتينده قالان آنام «آغا خانيم موسوي يه » ايتحاف .

سايقي لارلا :

حميد احمدزاده (تئليم خانلي)

(شاعير بهروان ايله احمد زاده)

(شاعير جعفريله آشيق بولود) – (آشيق اكبر ايپكي قرباني ايله احمدزاده )

اون سؤز

آشيقلار، شفاهى ادبياتيميزين، آخيرا قالميش سنگرينين آلينماز، قالاسىدير كى، دوغولوب، دوغان گوندن اؤز حياتينا، سارسيلمازجاسينا دوام وئريرلر.

بيز اونون ايستى نفسينى، بشريت تاريخينين ذهنينده قالان، اوسطوره لريميزدن الده ائديريك، و بويولدا، بير زامان، سومر كتيبهلرينين، قيل قميش (بيلقاميس) داستانيندا، بير زامان زوروان ايناملاريندا، بير واقتلار، ايلامى داش‌يازىلاريندا بويوك شاه سايلان، اون داش قال و دوران داش قال فرمانلاريندا و بير زامان، قوپوز الينده آشيق صورتينده چاغا زنبيل قازينتىلاريندا و بير زاماندا بو قوپوزون سسى، دده قورقودون، سازينين تئللريندن، قولاغيميزا گلير چاتير.

بو حركت دوامينا آرتيرير وگونوموزه ياخين‌لاشير و اوز حركتينده، بير گون يونوس امره، بيرگون نسيمى، بيرگون پير سلطان ابدا ل، بير گون خسته قاسم، بيرگون عباس توفارقانلى، بيرگون تيليم خانلى، بيرگون عاشيق على عسگر و بوگون خلف اولادلارى اولان، تورك ديللى آشيقلارينين طرفيندن قورونماقدادير.

بو گونكو تورك ديللى انسانلار، چين توپراقلاريندان توتاراق، ايتاليايا قدرآراسى قيريلمادان، قارداش سايلاراق، اوموز، اوموزا (كورك-كورگه )وئريبياشاماقداديرلار

image 



گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر     بؤلوم لر:
با كشفيات اخير در محوطه مسجد كبود قدمت تبريز تا ۴۵۰۰ سال برآورد مي‌شود. در سده چهارم هجري ياقوت حموي تبريز را مشهورترين شهر آذربايجان مي‌خواند.منبع ويكپديا

در سده‌هاي پنجم تا سوم پيش از ميلاد تبريز يكي از شهرهاي پر جمعيت آن دوران بشمار ميرفته‌است. شهر داراي دروازه‌هاي متعددي بوده و بيش از ۳۰۰ كاروانسراي در آن جاي داشته‌است. به لحاظ استقرار آن در منطقه جغرافيايي خاص شهر پي در پي دستخوش حوادث طبيعي مانند زلزله گشته‌است و همچنين به عنوان بزرگ‌ترين شهر نزديك به ارمنستان و روم شرقي آن زمان هميشه مورد تاخت و تاز دشمنان شمالي و شمال شرقي قرار گرفته‌است. بدين علت با وجود قدمت كهن آن اكثر آثار تاريخي آن از بين رفته‌است. تبريز يكي از بااهمييت ترين مراكز بازرگاني آن دوران بوده و به‌عنوان پل ارتباطي بين شرق و غرب اهمييت فراواني داشته‌است. مردمان آن از ديرباز به كار بازرگاني اشتغال داشتند و اين فرهنگ تا كنون نگهداري شده‌است.

ابن حوقل در۳۶۷ و ابن مسكويه در ۴۲۱ و ناصر خسرو در ۴۳۸ تبريز را بزرگ‌ترين و آبادترين شهر آذربايجان مي‌خوانند.[نياز به ذكر منبع]

در سال ۶۱۸ لشكر مغول به پشت دروازه‌هاي تبريز مي‌رسند، اما تدبير بزرگان شهر تبريز را از حمله مغولان مصون نگه مي‌دارد و مردم تبريز با بذل مال شهر را از كشتار و ويراني رها مي‌سازند. اين اتفاق سه بار تكرار مي‌شود و در هر سه بار مردم متمول تبريز همان روش را به كار مي‌بندند تا اين كه در سال ۶۳۸ هجري قمري مغول‌ها به سراسر آذربايجان چيره مي‌شوند.برخي از ايلخانيان مغول تبريز را پايتخت خود قرار مي‌دهند كه در زمان غازان خان تبريز شكوه ويژه‌اي مي‌يابد. يكي از اثرهاي معماري اين دوره، شنب غازان خان تبريز با ابهت تاريخي اش چشم‌ها را خيره مي‌سازد، خواجه رشيدالدين فضل‌الله وزير ايلخانيان ربع رشيدي را بنياد مي‌نهد كه در زمان خود عظيم‌ترين مركز علمي و فرهنگي به شمار مي‌رود و از آن همه مجد و عظمت اينك ويرانه‌هاي از برج‌هاي ربع رشيدي در ميان محله‌اي باقي مانده‌است.

نمايي از شهر تبريز
نمايي از شهر تبريز

تبريز اولين پايتخت ايران جديد در دوره صفويه شد .نزديكي تبريز به مرز ايران و عثماني موجب شد كه اين شهر در برابر تهديدات عثماني آسيب پذير شود به طوريكه جندين بار به تصرف عثمانيان درآمد تا اينكه شاه طهماسب صفوي تصميم به انتقال پايتخت به قزوين گرفت. تبريز در دوره قاجار لقب تاريخي دارالسلطنه را گرفت و وليعهدهاي متعدد سلسله قاجار در اين شهر اقامت مي‌گزيدند.

آريا_واژه اي موهوم و .....نژادآريايي،نژادي صرفاًافسانه اي است كه ....
به چه دليل وب لاگ هاي كه در مورد تغير نام جزاير درياچه اي اروميه مي باشند فيلتر شوده اند

ما در اين مورد جوابي قانع كننده را خواستاريم

 
 


گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر     بؤلوم لر:
 

پيشگفتار: مسائلي كه ذهن ما را مشغول مي كند!

شايد براي بعضي اين سئوال پيش آمده باشد كه حضور ما تركها در ايران از كجا نشات ميگيرد و تاريخ و پيشينه ما چيست؟ زبان تركي چگونه زباني است كه اكثر ما قادر به خواندن و نوشتن آن نيستيم ؟ در ايران جمعيت تركها چقدر است؟ چرا اجازه نداريم در مدارس به زبان تركي تحصيل كرده و حتي صحبت كنيم؟ چرا براي ما جوك مي سازند و ما را تحقير مي كنند؟  متاسفانه بعضي از ما به اين مسائل  توجهي نداريم و براي اين مسائل به دنبال پاسخ نيستيم. حتي بدتر اينكه برخي از ما از ترك بودن خود نيز شرمنده ايم و به نحوي قصد انكار آن را داريم! به جاي ياد دادن زبان با احساس و عاطفه مادري به فرزند خردسال خود ، به او زبان رسمي  و خشك فارسي را مي آموزيم! هنگام فارسي صحبت كردن سعي داريم لهجه خود را پنهان كنيم! و به جاي ترك خود را آذري مي ناميم! اينها مسائلي هستند كه ذهن ما را مشغول مي كنند و هنگامي نيز كه موفق مي شويم كه به جواب اين سئوالها نزديك شده و هويت خود را بشناسيم ، اگر كنجكاو باشيم از خود مي پرسيم كه حقوق ما چيست ؟ چرا حقوق ما ضايع شده است ؟ و چگونه مي توانيم حقوق از دست رفته خود را پس بگيريم؟ در اين چند صفحه به صورت خيلي خلاصه قصد جواب دادن به اين مسائل را داريم. مورد بحث در اين نوشته عمدتا مسائل مربوط به ملت  ترك آذربايجان است


  يادداشتي در متن و پيرامون

                             سريال قهوه تلخ

                                                                ياشار  تورك     

حتما شما هم شنيده­ايد كه مي­گويند تاريخ را فاتحان مي­نويسند و اين جمله را بارها و باره ها تكرار مي­كنند، اما حقيقت تاريخ چيست!؟

 همانگونه كه نادر شاه كبير را تكريم مي­كنيم و هر بار از جواهرات كوه نــور و درياي نــور كه گويا! نادر شاه از سفر هند براي ايرانيان سوغات آورده بود ياد مي­كنيم و نعل و نفرين نثار انگليسي­ها كه جواهرات ارزشمند ما را به يغما برده­اند و فراموش مي­كنيم كه اين دريا و كوه خود يغماي نادر بوده است از هندي كه به دست نادر و سپاهيانش به تاراج رفته است. پس تاريخ دو وجه دارد وجه رو به ما و وجه پشت به ما، چنگيز براي ما خونخوار تاريخ است و براي مردم مغولستان قهرمان. مجسمه آتيلا را سوار بر اسب و در حالي كه شمشير خود را رو به سوي وين گرفته در مركز شهر بوداپست پايتخت مجارستان برپاساخته­اند و  در وين هر بار كه نام آتيلا مي­آيد از او بــه عنوان خونخوار تاريخ ياد مي­كنند.

 جهان گذشته اساسا اينگونه بوده است و ميراث معنوي خود را مبني بر تحميل ملتي بر ملت ديگر مبنا گذاشته است. در گذشته به نام دولت خراج گذار و امروز به نام مستعمره و تماميت اراضي!منبع

ادامه مطلب

آرديني اوخو
گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر     بؤلوم لر:

به راستي كدام بيسواد .بيسواديه كسي ديگر راتشخيص ميدهد؟

سلام.نميدونم چرا تعسب به خرج ميدهيد. من مستندهاومقالات رو نگاه ومطالعه كردم جاي هيچ شك و شبه نيست.خب با بي سواد خاندن و اعلام جعلي بودن كه چيزي درست نميشود .چرا كسي با دليل ومنطق. مقالات ومستندهاي پورپيرا را نقد نميكند.حدودن هيچ كس با دليل حرف نميزند و فقط از دور با سنگ زدن دفاع مي نميكنند .خنده دار است.دفاع كردن اين قشر بي سواد كه فقط  چند كلمه است.مانند جعلي است.نامش فرعي است.سواد ندارد.حزب توده است...و امسال اين موارد.ايا اين ها شد دليل يا مدرك .براي كذاب خواندن پورپيرا .ايا خنده دار نيست.

پارسي مي نويسم چون تورك ائليم توركي نمي داند

پارسي مي نويسم چون تورك ائليم از يادگيري زبان مادري خود محروم است

 پارسي مي نويسم چون تورك ائليم به اين زبان سواد آموخته

 پارسي مي نويسم چون تورك ائليم زبان بيگانه را بهتر از زبان مادري خود متوجه مي شود

 پارسي مي نويسم چون تورك ائليم نمي داند زبانش سومين زبان زنده ي دنياست

 پارسي مي نويسم چون تورك ائليم نمي داند اصل پانزدهي در قانون اساسي وجود دارد كه مسكوت مانده

پارسي مي نويسم چون كودكان تورك ائليم زنگ اول زبان پارسي دارند

 پارسي مي نويسم چون كودكان تورك ائليم زنگ دوم تاريخ 2500 ساله پارسي دارند

 پارسي مي نويسم چون تورك ائليم فقط و فقط پارسي مي داند  و بس

 پارسي مي نويسم  اما از نوشته خود پشيمانم 

يازان : احسان  تورك اوغلو .منبع

راستي نام ايران از كجا امده؟ چرا هر چه به كتابهاي تاريخي نگاه ميكنيمنام ايران را نمي  يابيم چرا تاقبل از حكومت ننگين پهلوي اسمي از ايراننبود ايا جز اين است كه رضا شاه خائن براي اينكه نام جعلي آريا را بر رويكشورمان بگذارد اين نام را انتخاب كرد ؟ ايا فقط ارياييهاي پارس در ايرانزندگي ميكنند ؟. چرا اين تاريخ شكوهمند بلافاصله بعد از حكومت رضا خانسربر اورد . ؟... بله اين تاريخ ساختگي دو هزار و پانصد ساله پادشاھىايران ھم ساخته و پرداخته دكترينھاى رضاخان است كه ھيبت و شكوه نژاد پارسرا به رخ ديگر ملتھا بكشد. بھر حال ساختن تاريخ ھاى جعلى براى ملتھاى غالبو ستمگر كار مشكلى نيست. در واقع تاريخ آن نوشته اى است كه تاريخ نويس ميپسندد.
وهر وقت هم كه اعتراض ميكنيم دم از اتحاد وايران واسلام ميزنند وبا چند سرود وشعار قضيه را ختم به خير ميكنند .
ميگويند اذربايجان سر ايران است من اين را را اضافه ميكنم سر نه بلكه مغز متفكر ايران است
كردستان قلب ايران است
خوزستان بازوان توانمند ايران است
بلوچستان پاهاي خستگي ناپذير ايران است
اما شهر هاي پارس نشين( يزد واصفهان وكرمان وسمنان و..) چه ؟ به نظر من انها معده وروده هاي سيري ناپذير ايران هستند
كه با تمام وقاحت دست رنج تمام اقوام ديگر را مي بلعند و روز به روز بزرگتر وحجيم تر ميشوند
منبع

بايد به اطلاع دوستان برسانم كه جديدن در فضاي اينترنتي مسئولين اينترنتي در سدد هستن تا وبلاگهاي ترك زبان يا هر وبلاگ مربوط به ازربايجان رو فيلتر كنن.و ما هر روز شاهد بسته شدن وبلاگهاي بي شمارمون هستيم

گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر     بؤلوم لر:
 اگر سلطنت احمد شاه ادامه مي يافت مي توانستند با كمك برخي از رجال آن زمان دموكراسي رجالي در ايران برپا كنند و اين دموكراسي رجالي بمرور به دموكراسي ملي مي انجاميد
 
سلطانعلي ميرزا قاجار

احمد شاه سه دختر و يك پسر داشت كه از بين آنها، يكي از دخترها الآن زنده است و در حومه شهر ژنو در سوئيس زندگي مي كند.

همچنين از احمد شاه نوه هاي زيادي مانده كه بعضي از آنها همسران خارجي برگزيده و كمابيش در جامعه ميزبان حل شده اند اما بعضي ديگر هويت ايراني خود را حفظ كرده و خيلي هم به ايران علاقمندند.

احمد شاه سه برادر تني داشت: محمدحسن ميرزا كه وليعهد بود و در سال 1943 ميلادي درگذشت، سلطان محمود ميرزا كه در سال 1988 در اويان فرانسه فوت شد و پدرم سلطان عبدالمجيد ميرزا كه در سال 1975 در پاريس از دنيا رفت.

او يك برادر ناتني هم داشت كه از همسري كه محمد علي شاه پيش از ازدواج با ملكه جهان، مادر احمد شاه داشت به دنيا آمده بود.

برادران احمدشاه همگي از ايران رفتند اما برادر ناتني او و اولادش در ايران ماندند.

پس از شهريور 1320 خورشيدي (1941 ميلادي) كه رضاخان از حكومت كنار گذاشته شد اين ايده مطرح شد كه سلطان حميد ميرزا، پسر محمدحسن ميرزا را به ايران برگردانند و پادشاه كنند.

 

 



گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر     بؤلوم لر:

چرا هزاران سايت مملو از جوك پارسي هاي ضد ترك و ضد عرب فيلتر نشده اند؟!

ليلا رحماني- بجنورد- كارشناس علوم اجتماعي

در شرايطي كه تقريبا هيچكدام ازهزاران سايت و  وبلاگ مملو ازجوكپارسي هاي ركيك موجود عليه شان و حيثيت ملل و اقوام ايران  فيلتر و يا مسدود  نشده اند وبلاگ طنز «هاف هاف» در« بلاگفا» 24 ساعت پس از راه اندازي توسط متصديان اين موسسه مسدود شد!

اين در حالي است كه از چندي پيش نيز وبلاگ «يه پارس» فيلتر شده است.

با مراجعه به اين دو وبلاگ كاملا آماتور بخوبي مي توان مشاهده كرد كه اساسا جوكهاي موجود در اين وبلاگها همان جوكپارسي هاي رايج در سايتها و وبلاگهاي پارسي است كه در دهها هزار صفحه وب در اينترنيت منتشر شده اند. در واقع در اين دو وبلاگ فقط  كلمه ترك با پارس (و برعكس) جايگزين شده بود!

اكنون اين سئوال بصورت بسيار جدي براي افكار عمومي 55 مليون شهروند غير پارس ايران مطرح است كه با توجه به مسدود و يا فيلتر شدن بسيار سريع دو وبلاگ طنزپيشگفته،چگونه در اينترنت دهها هزار صفحه وب مملو از ركيك ترين،كريه ترين و كثيف ترين جوكپارسي ها عليه تركها(آذربايجانيها،قشقائيها،تركمنهاوتركهاي خراسان)،عربها،گيلكها (رشتي ها)و لرها وجود دارد بدون اينكه هيچكدام از آنها توسط  مامورين ذي ربط جمهوري اسلامي و يا موسسات اعطا كننده رايگان فضاهاي اينترنتي چون پرشين بلاگ و بلاگفا توقيف شود؟!

كثرت حيرت انگيز سايتها و وبلاگهاي مملواز فحاشيهاي ضد ترك،ضد قزويني(با قوميت ترك)،ضدعرب،ضد لر و ضد گيلك بي شك نشان دهنده ان است كه توليد و توزيع اين جوكپارسي ها توسط اتاقهاي ويژه عمليات رواني و نيز افراد معين مزدور در حال انجام است كه مي تواند در صورت بي اعتنايي نخبگان اقوام و ملل مورد هدف،به يك فاجعه عظيم فرهنگي منتهي شود.

البته در جوكپارسي هاي فوق از اصفهانيها ، ارامنه و كردها نيز گهگاه نام برده مي شود.اما در اين قبيل جوكها در كل اصفهاني ها در نقش افراد مقتصد و كردها و ارمني ها در نقشهاي خنثي مورد خطاب قرار مي گيرند. 

متاسفانه نخبگان اقوام و ملل كشور پس از حاكميت نظام كودتايي پارس و آغاز اهانت به شهروندان غير پارس از دوران رضا پالاني(پهلوي اول) تا به امروز جز در مواردي معدود، در مقابل اين فحاشيهاي گسترده از خود واكنش جدي،در خور، مستمر وعميق نشان نداده اند. در اين ميان نقش نخبگان پارس نيز نه تنها اصلاحي نبوده  بلكه آنها عموما از خود در اين رابطه نقشهاي بسيار منفي برجاي گذاشته اند.

البته قيام دموكراتيك و فراگير ملت ترك آذربايجان در سال 1324شمسي را مي توان يكي از نمونه هاي بارز مبارزه با شوونيسم پارس و نيز روياروئي با اهانتهاي وسيع آنان به حساب آورد كه به صورت شديدا وحشيانه اي توسط نيروهاي ارتش نظام شاهنشاهي و آريا مهري سركوب  و صدها هزار نفر به خاك و خون كشيده شدند.

در اين خصوص شاعر بزرگ آذربايجان صمد وورغون بدنبال اهانتهاي مستمر فاشيسم پارس به تركها،نسل كشي  مخوف ملت ترك آذربايجان و نيز سوزانده شدن كتابهايي كه به زبان مادري تركهاي آذربايجان نوشته شده است در سال 1947  ميلادي مي سرايد:



گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر     بؤلوم لر:
ايلاميان شاخه اي از آن دسته از اقوام خويشاوند و همزباني بودند كه در حدود 5000 سال قبل از ميلاد از اسياي ميانه به ايران كوچ كردند. ايلاميان در جنوب غرب ايران امروزي ساكن شدند. و بعد از چندين قرن موفق به ايجاد تمدن بزرگي به نام ايلام شدند و دولت عيلام نزديك به سه هزار سال دوام يافت.
ايلاميان تقريبا همزمان با سومري ها دولتشان را كه شامل خوزستان, اطراف كوههاي بختياري,لرستان,پشتكوه و انشان يا انزان(پارس) بود تشكيل دادند.پايتختشان شوش بود و اهواز و خايدالو(خرم اباد) از شهرهاي مهم شان بود(حقوق تاريخ, صفحه ٨۳, علي پاشا). ولي بعدا سرزمين تحت سلطه شان را تا نواحي مركزي و شرقي ايران گسترش دادندַ
خود اهالي ايلام كشورشان را Haltamtu هلتمتو به معني سرزمين خدا(ئي) مي ناميدند. سومري هاي دشت نشين ناحيه بين النهرين, ان كشور را ايلام(Elam) يعني كشور كوهستاني و اهالي ان را ايلامي يعني ساكنين مناطق كوهستاني خطاب ميكردند. اين نامگذاري را اكدي ها از سومري ها اخذ و از طريق تمدن بابل به تورات رسيد كه با املاي "عيلام" به اعراب و ديگر مسلمين منتقل شد.هخامنشيان مهاجر انان را Huwaja مي ناميدند.( دكتر ضַ صدر,پيرامون نام تاريخي كشور"ايلام")


گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر     بؤلوم لر:
یارپاق لار: [1]
آرشیو
سون یازی لار
یولداش لار
سایغاج
ایندی بلاق دا : نفر
بوگونون گؤروشو : نفر
دونه نین گؤروشو : نفر
بوتون گؤروش لر : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
باخیش لار :
یازی لار :
یئنیله مه چاغی :